به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و پایش آثار اقتصادی کرونا، به نقل از ایبنا در این میزگرد مجید تیموری، مدیر کتابفروشیهای زنجیرهای چشمه؛ شهرام جهانگیری، مدیر انتشارات چترنگ و حامد محمدی، مدیر پخش صدای معاصر به بررسی چالش ها و آسیب های صنعت نشر در مواجهه با کرونا پرداختند.
دلایل آسیب پذیری صنعت نشر ایران
مجید تیموری: یکی از مهمترین دلایلی که در مواجهه با این مشکل، اینقدر به مشکل برخوردیم، این بود که هیچوقت با آسیبی به بزرگی همهگیری بیماری کووید 19 دچار نشدهبویدم. به همین دلیل در این گرفتاری که طولانی مدت است و به این زودیها ما را رها نمیکند، متوجه شدیم که وقتی کسبوکار خود را توسعه میدادیم، زیرساختهای لازم را درنظر نگرفتیم و به همینخاطر در بحران کرونا، فروشگاههای زنجیرهای نشر چشمه دچار افت شدید فروش و نبود نقدینگی و مشکلات ریز و درشت بسیاری شد. از آنجایی که مجموعه چشمه سعی کردهاست، نیروی انسانی را که در تمام مدت فعالیت خود تربیت کردهبود، از دست ندهد، ناگزیر شد هزینهها را کمتر کند. در هر صورت نداشتن زیرساختها بهشدت به ما آسیب زد.
بحث دیگری که در کرونا به ما آسیب زد، این بود که هیچ وقت نگرش عمیقی نسبت به خرید خود نداشتیم و به دلیل اینکه همیشه فروش مناسبی داشتیم، فکر میکردیم که اگر هر دفعه به هر میزان خرید کنیم، میتوانیم موفق باشیم. وقتی به بحرانی با این گستردگی و در مدت طولانی برخوردیم و فروش شب عید را که برای همه کتابفروشیها و شرکتهای پخش نقدینگی مناسبی به همراه داشت، از دست دادیم، با فرارسیدن موعد پرداخت چکها، با مشکل نقدینگی مواجه شدیم.
کمبود نقدینگی باعث شد در ادای تعهداتمان دچار مشکل بشویم. هرچند با تمام تدابیری که اندیشیدیم، سعی کردیم از این بحران عبور کنیم؛ اما اضافه شدن موضوع همهگیری بیماری کووید19 به صورت دائم، به ما آسیب وارد کرد و حالا مجبوریم برای اینکه نقدینگی را جبران کنیم، جشنواره تخفیف برگزار کنیم تا بتوانیم به تعهدات خود عمل کنیم؛ هر چند از فروش با تخفیف، سودی به دست نمیآوریم.
یکی دیگر از مشکلاتی که به آن برخوردیم، این بود که اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید به شکل متحدتری عمل میکرد و دستورالعملهایی را برای ناشران، شرکتهای پخش و کتابفروشیها ارائه میداد تا در نتیجه این همفکری و در سایه همکاریها، اعضا بتوانند بهتر عمل کنند و کمتر آسیب ببینند. اما به نظر من؛ اتحادیه ناشران و کتابفروشان نتوانست میانجی خوبی باشد و این چرخه را مدیریت کند. از طرفی نهادهای فرهنگی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و موارد دیگر به کتابفروشیها کمک شایانی نکردند و تبلیغاتی برای آنها انجام ندادند تا مردم در این موقعیت در کتابفروشیها حضور پیدا کنند و کتاب بخرند؛ درنتیجه سرانه مطالعه بالا نرفت. به نظر من؛ نبود ساختار منسجم در نهادهای دولتی و نیمه دولتی، نداشتن زیرساختهای لازم در مجموعههایی مانند چشمه و دیدگاه سنتی ما به کسبوکار باعث شد که در این دوران تا این اندازه آسیب ببینیم.
جهانگیری: بهنظر من؛ مصیبت بزرگی که همزمان با کرونا، نازل شده و به مشکلات دامن زده، نوسانات ارزی و تحریمها است. این دو مساله با هم، صنعت نشر را به ورطه سقوط میکشانند. مشکلاتی با همهگیری بیماری کووید19 برای ناشران، کتابفروشان و شرکتهای پخش بهوجود آمد که آقای تیموری به آنها اشاره کردند. مساله این است که نمیتوانیم برای کتابهامان قیمت مشخصی را لحاظ کنیم. نمیدانیم کتابی که امروز چاپ میکنیم، دو ماه دیگر چه قیمتی باید داشتهباشد.
مشکل بزرگ دیگری که وجود دارد، این است که خریدار عادت کرده است کتاب را کالایی فرهنگی ببیند و هیچگونه افزایش قیمتی را برای آن برنمیتابد. درحالی که کتاب کالایی ساخته شده از کاغذ، مرکب، زینک مقوا، سلفون و... است. قیمت مواد برای تولید کتاب چندین برابر شدهاست و هیچ کدام کالای فرهنگی محسوب نمیشوند. از کدام کاغذفروش میتوان درخواست کرد که کاغذ را بهعنوان کالای فرهنگی بدون افزایش قیمت بفروشد؟
برای خواننده و خریدار کتاب جا افتادهاست که باید کتاب را با تخفیف خریداری کند. آقای تیموری به برگزاری جشنوارههای تخفیف اشاره کردند. تخفیف در فروش خوب است و به کتابفروشان خیلی کمک میکند؛ اما خریدار باید تا چه زمانی عادت داشتهباشد که کتاب را در دوره تخفیف خریداری کند؟ این مشکل همراه با همهگیری بیماری کووید19 افزون شدهاست.
ما به لحاظ اقتصادی فلج شدیم. نبود زیرساختها، باعث شد مشکلات دیگری همراه همهگیری برای چرخه نشر شکل بگیرد. درحالی که خود را برای مواجهه با یک مشکل آماده میکنیم، مشکل جدیدی شکل میگیرد. نمیدانم سه ماه دیگر چه کار میکنیم. نمیتوانیم پیشبینی بکنیم. درحالی که کار نشر فعالیتی است با برگشت مالی طولانی مدت که به برنامهریزی بلند مدت احتیاج دارد. اما همهگیری بیماری کووید19 آنقدر غیرقابل پیشبینی بوده و است که ناشران نمیتوانند برنامهریزی بلندمدتی برای آن داشتهباشند. نمیدانیم که این مساله اگر دو سال دیگر ادامه داشتهباشد، چه کار باید کرد.
پیامدهای کرونا برای ناشران و کتاب فروشان
محمدی: نمیتوان گفت اوضاع پخشیها بهتر یا بدتر است. کتابفروشان بیشترین آسیب را از همهگیری بیماری کووید19 دیدند. این مساله باعث شد که نتوانند چکهای خود را پرداخت کنند و در نتیجه پخشیها هم با مشکل مواجه شدند. البته پخشیها مشکل فروش آنچنانی نداشتند و افت فروشی که داشتیم، در فروش آنلاین به نسبت جبران شد. نمیدانم که ناشران در این میان چقدر افت فروش داشتهاند. بهنظرم به نسبت فروشی که داریم، ناشران نهایتا 20 تا 30 درصد افت فروش داشتهباشند و این اندازه که گفته میشود ناشران شرایط سختی دارند، به نظر من اینطور نبود.
با شیوع ویروس کرونا، در برج 11 و 12 سال 98 مشکلات زیادی پیش آمد. کتابفروشان چکهایشان را پاس نمیکردند و به نظر میرسید برخی هم از آب گل آلود ماهی میگیرند؛ چراکه فکر میکنم نهایتا فروش یک کتابفروشی در این شرایط، نصف شدهباشد و بیش از این افت در فروش نداشتیم؛ اما کتابفروشیها هیچ چکی را پاس نمیکردند و میگفتند هیچ فروشی ندارند.
جهانگیری: درنظر داشته باشید که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به دلیل همهگیری بیماری کووید19 و رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار نشد، این ضرر زیادی به ناشران زد. از طرفی خرید شب عید به دلیل این همهگیری از بین رفت. آسیب ناشران خیلی بیشتر از 30 درصد است.
محمدی: اعلام کردند که نمایشگاه بهصورت مجازی برگزار خواهدشد و این اتفاق، میتواند از ضرر ناشران کم کند. اگر دیدگاه شما به نمایشگاه برای فروش باشد؛ بله مساله ضرر ناشران درست است، اما نباید نمایشگاه کتاب، فروشگاه باشد.
جهانگیری: اگر این بحران بیش از یکی-دو سال طول بکشد، شاید به عنوان ناشر به برگزار نشدن نمایشگاه کتاب و حذف فروش نمایشگاهی عادت کنیم و از آن خلاص شویم.
برگزاری نمایشگاه مساله اصلی است؟
جهانگیری: با ادامه پاندمی کویید19 و لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی که منجر به برگزار نشدن رویدادهای بزرگی مانند نمایشگاه کتاب میشود، ممکن است نیازش از بین برود. مخاطب کتاب، عادت کردهاست که در طول سال، خرید نکند و همه نیاز کتاب خود را در 10 روز نمایشگاه برطرف کند. خریدار است که ناشر را به فروش در نمایشگاه نیازمند میکند؛ وگرنه اگر خریدار در طول سال از کتابفروشان محترم خرید کند، دیگر چه نیازی به فروش در نمایشگاه است؟ خریدار است که چگونگی ادامه این راه را تعیین میکند.
محمدی: بهنظر من فروش کتاب در نمایشگاه، اساسا کار اشتباهی است. مساله اصلی این است که نمایشگاه کتاب تهران و فروش نمایشگاهی در شرایط موجودی، راهکاری برای جلوگیری از خسارتها است تا راهکاری برای ارتقاء نشر.
تیموری: چرا سازوکارهای فرهنگی درباره کسبوکار باید اینقدر سنتی باشد که صنعت نشر به برگزاری نمایشگاه کتاب متکی شود؟ وقتی تمام استراتژی را برپایه فروش شب عید و نمایشگاه میگذاریم، اگر مشکلی در آن روند پیش بیاید، همه حلقههای نشر آنقدر آسیب میبینند که نمیتوانند به فعالیتهای خود ادامه دهند. تصور من این است که ما باید نگرش جدیدی نسب به کسبوکار، مبادله فرهنگی و مبادله پولی داشته باشیم و همه این ساختارها را تغییر دهیم تا در بحرانی مانند همهگیری بیماری کووید19 شکست نخوریم.
پیشنهاد من درباره موضوعی که آقای جهانگیری مطرح کرد، این است که باید ماهیت قیمتگذاری کتاب را تغییر دهیم. ناشر در ایران با ضریب سه برای کتاب قیمتگذاری میکند؛ درحالی که در اروپا کتاب با ضریب هفت قیمتگذاری میشود. همچنین حاشیه سود کتابفروشی 25 درصد و حاشیه سود پخش 10 درصد است. باید زیرساخت فعالیت پخش، کتابفروش و ناشر را تغییر دهیم تا با این ساز و کارها به مشکل برنخوریم.
مساله دیگری که به نظر من اهمیت زیادی دارد، روش تسویه حسابها در این چرخه است. روند تسویه کتابفروش با پخش و پخش با نشر باید تغییر کند و بازتعریف شود. سود ناخالص کتابفروش 25 درصد است و زمانی که هزینهها از آن کسر شود، فقط دو تا سه درصد باقی میماند. کتابفروش بعد از هشت ماه با پخش و پخش بعد از 10 ماه با ناشر تسویه حساب میکند، این روند قطعا در زمان طولانی به حلقههای نشر آسیب میزند. در اصل این سازوکار تجارت از بنیان اشتباه است. حتما باید کارگروهی تشکیل شود تا این مشکلات را بررسی کند و آنها را تغییر دهد.
جهانگیری: پیش از این چاپخانهها با چک کار میکردند، اما در ماههای گذشته به من اعلام کردند که باید به صورت نقدی تسویه حساب کنم، این در حالی است که پرداخت شرکتهای پخش با چک بلندمدت هشت ماهه است. چاپخانه هم پیش از این زینک و دیگر مواد لازم برای تولید کتاب را با چک میخرید، اما در این روزها باید پیشپرداخت داشتهباشد تا بتواند به فعالیت خود ادامه دهد. روند فعالیت به شکل نقدی زنجیروار در حال شکلگیری است و باید دید که ایجاد تغییرات، منجر به چه شرایطی خواهدشد.
تیموری: من بهعنوان کتابفروش تصور میکردم اگر برای پرداخت، چک هشت ماهه به شرکت پخش بدهم، مشکلی در پرداخت نخواهم داشت؛ اما وقتی چهار ماه از این زمان فروش نداشتم، دچار بحران عجیبی در نقدینگی شدم. این درحالی بود که هیچ وقت به این بحران فکر نکردهبودم.
تصور من این است که باید این مکانیسم را دوباره تعریف کنیم. تغییر امکانپذیر نیست، مگر اینکه در جایی مانند اتحادیه ناشران و کتابفروشان یا موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران از کارشناسان و بزرگان این حوزه دعوت شود و نگرش جدیدی نسبت به این کسبوکار اعلام و سیاستهای جدید اجرایی شود؛ تا اگر بحرانی پیش آمد تا این اندازه آسیب نبینیم.
محمدی: کاملا درست است. با نوسانات ارزی که پیش آمده، همه صنفها به نرخ روز کار میکنند؛ یعنی روزبهروز قیمتها را تغییر میدهند و سرمایه آنها رشد میکند. اما هیچ ناشری قیمت کتابهایش را تغییر نداده و سرمایه آنها یک دهم قبل شدهاست. ناشران نابود میشوند، چراکه هزینه خرید مواد اولیه چندین برابر شدهاست، برای اینکه ناشران فعال در این حوزه نوسان قیمت را ببینند و به رشد قیمت برسند، هشت تا 10 ماه زمان لازم است. درصورتی که هزینههای زینک، بستهبندی و خرید کارتن هر روز رشد میکند.
قیمتگذاری چگونه می تواند به ادامه فعالیت صنعت نشر کمک کند؟
جهانگیری: ما هنوز کتاب 200 صفحهای را که در سال 96 با قیمت 16 یا 17 هزار تومان تولید شدهبود، عرضه میکنیم؛ درحالی که این کتاب الان باید 40 هزار تومان قیمت بخورد. در صورتی که مردم باقی کالاها را با افزایش قیمت میخرند، اما اصلا نمیپذیرند کتابی که چهار سال پیش چاپ شدهاست، لیبل قیمت جدید بخورد. باید توجه داشت کتاب بهعنوان کالای فرهنگی محتوای فرهنگی دارد، اما خودش کالا است و از اجزایی تشکیل شدهاست که همه با افزایش قیمت مواجه شدهاند. این مشکل بزرگی است. اگر اتحادیه کمک کند و راهکاری پیش پای فعالان این حوزه بگذارند، شاید بتوان کاری کرد تا قیمتگذاری کتاب مقداری شناور و دست ناشر باز باشد. البته شرکتهای پخش همان درصد سود وابسته به قیمت کتاب را دریافت میکنند. به همین خاطر باید برچسب فرهنگی از روی کتاب برداشته شود. این مسائل با همهگیری بیماری کووید19 همزمان و تبدیل به ابربحرانی شده که همه چیز را به هم ریخته است.
تیموری: ما میتوانیم قیمتِ کتاب را پشت جلد آن درج نکنیم؛ بلکه قیمت شناور و تحت نظارت اتحادیه ناشران و کتابفروشان و موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران باشد. مکانیسم در نظر گرفته شده به این صورت باشد که هر چند سال اگر بحرانی به وجودآمد که دلار 5000 تومانی 30 هزار تومان شد، فعالان این حوزه بتوانند قیمت کتاب را شناور کنند. قیمت پشت جلد در کتاب ثبت نشود و مانند لوازمالتحریر بتوان قیمت شناوری برای آن در نظر گرفت.
البته در این بحران دو موضوع به فعالان این حوزه خیلی آسیب زدهاست؛ یکی وجود ناشرنماها و دیگری قاچاق کتاب. این دو را با هم بیان کردم، برای اینکه ناشران زحمت میکشند و چند کتاب پرفروش چاپ میکنند؛ اما همان کتاب با همان ترجمه بازنویسی و با قیمت بیشتر توسط ناشری با اسم جعلی از شهرستان گمنام چاپ میشود. این کتابها عموما با تخفیف 50 درصدی در مترو و جاهای دیگر به فروش گذاشته میشوند؛ یعنی ما با ناشرانی مواجهایم که با مترجمانی کار میکنند که به 12 زبان زنده دنیا مسلط هستند، 18 سال سن دارند و در سال، 20 کتاب از پرفروشترینهای ایران را ترجمه میکنند!
مشکل ما این است که وقتی در حجم مبادله 17 هزار ناشر قرارداریم، قسمت عمدهای از آنها، ناشرنما هستند و از این مجوز سوءاستفاده میکنند. ناشرانی داریم که کتابهای پرفروش دیگران را رونویسی میکنند؛ بدون اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد، بر آنها نظارتی داشته باشد و بداند این کتاب، ترجمه فرد دیگری است در نشر مراجعهکننده، فقط رونویسی شدهاست. درحالی که تشخیص این مساله، سازوکارهای مشخصی دارند. برای مثال اگر نرمافزاری تهیه کنند که کلمات کتاب را بررسی کند، مشخص میشود که 95 درصد کتاب شبیه کتابی است که پیش از این منتشر شدهاست. کتابها پیش از کسب مجوز، باید راستیآزمایی شوند. در غیر این صورت، ناشری که حقالتالیف و حقالترجمه پرداخت میکند، آسیب میبیند. باید دنبال سازوکار مقابله با ناشرنماها و تخفیفهای نامتعارف بود. البته میدانم که آقای محمدی و شرکتهای پخش محترم این کتابها را توزیع نمیکنند.
محمدی: ماه پیش ناشری کتابهایش را به مجموعه ما آورد؛ درحالی که برای کتابهایش 82 درصد تخفیف فروش نقدی میداد. همه کتابسازی بودند! این ناشر، ماهی 600 بند کاغذ مصرف میکند! همه این کتابها مبادله میشوند و در مکانهایی مانند مترو و نمایشگاههای دانشگاهی به فروش میرسند. مطمئن هستم که ناشران بزرگی مانند نی، مرکز و چشمه اینقدر کاغذ مصرف نمیکنند.
جهانگیری: مخاطب از نظر فرهنگی قبول نمیکند که قیمت کتاب باید افزایش یابد. من این مساله را نقد کردم و به نظرم دیدگاه افراد نسبت به کتاب باید تغییر کند. راه حلهای اعلام شده برای مقابله با قاچاق کتاب خوب است اما باید این مساله از ریشه حل شود. اگر ایران قانون کپیرایت را بپذیرد، این مساله از ریشه حل میشود و ناشرنمایی وجود نخواهد داشت که کتاب دیگران را چاپ کند. همچنین ترجمههای موازی از بین میرود. در سال گذشته اقداماتی توسط اتحادیه ناشران و کتابفروشان انجام شد، که قاچاقچیان کتاب تا حدی از بین رفتند اما بعد از مدتی دوباره برگشند.
این درحالی است که در ایران از سال 1348 قانون حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان تصویب و اجرا شده. آیا این قانون به اندازه کافی بازدارنده نیست یا درست اجرا نمیشود؟
این قانون ترجمه را دربر نمیگیرد و مشکل بزرگ درباره قاچاق همین مساله است. البته فکر نمیکنم در این سالها بتوانیم قانون کپیرایت را اجرا کنیم اما اگر این کار انجام شود، خیلی از ناشرنماها نمیتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و افراد حرفهایتر در صنف میمانند.
الان در شرایطی کتاب چاپ میشود که همه ناشران بزرگ از قیمت و کمبود کاغذ ناراضیاند. چطور آن ناشران میتوانند تا این اندازه کتاب با قیمت پایین منتشر کنند؟
محمدی: فکر میکنم قیمت کاغذ در قیمت کتاب تاثیر آنچنانی نداشتهباشد.
جهانگیری: قیمت کاغذ و چاپ، بر قیمت کتاب موثر است. باید توجه داشت این ناشران هزینه ویراستاری، صفحه آرایی، حقالتالیف و حقالترجمه را ندارند؛ یعنی 50 درصد هزینهها حذف میشود. آنها کتاب را در چاپخانهها با تیراژ بالا و کیفیت پایین چاپ میکنند. بههمین دلیل کتاب برای آنها خیلی ارزان تمام میشود.
محمدی: با در نظر گرفتن تورم اگر کتاب 20 هزار تومانی شما 40 هزار تومان شود، آیا درست است که کتاب شما خریداری نشود؟
جهانگیری: وقتی قیمت کتاب افزایش مییابد، چند ماه نخست فروش سخت میشود اما بعد مردم عادت میکنند و کتاب میخرند.
محمدی: من فکر میکنم افزایش قیمتها باید تا حدی باشد که به مخاطب فشاری وارد نکند.
عالیت در دوره کرونا، باعث شد نیروی انسانی فعال در حوزه نشر نیز شرایط تازهای را تجربه کند که متاسفانه، تعدیل نیرو یکی از نتایج شرایط جدید بوده است. بهنظر شما حفظ نیروی انسانی متخصص در این حوزه، چقدر ضرورت دارد؟
اثرحفظ نیروی انسانی متخصص در صنعت نشر
تیموری: در این سالها مکانیسمی نداشتیم تا بتوانیم نیروهای مجرب خود را حفظ کنیم. آموزش کتابفروش، بحثی کاملا جدی است که متاسفانه به آن توجه نشده. نگاه -بیشتر در نهادهای نیمهدولتی و دولتی- به کتابفروش و نیروی انسانی، درحد حفاظت (بهپا) بود. این دیدگاه باعث شد نتوانیم نیروی مجربی که بتواند کتاب را معرفی کند و دانش لازم را داشتهباشد، جذب کنیم. همچنین وقتی یک نیروی مجرب خواستار افزایش حقوق شد، بهدلیل ناتوانی خود، آن نیروی مجرب را از دست دادهایم. به نظرم برای ناشران، شرکتهای پخش و کتابفروشیها پیدا کردن و نگهداری نیروی مجرب بسیار سخت و کمیاب شدهاست. یعنی روند بسیار دشواری است اگر بخواهیم برای یکی از کتابفروشیهای خود مدیر قابلی پیدا کنیم.
مساله آموزش کتابفروش هیچگاه در اتحادیه ناشران و کتابفروشان جدی گرفته نشدهاست؛ درحالی که هر سه حوزه از این فقدان آسیب میبینند. در همهگیری کرونا متوجه شدیم اگر کتابفروش مجربی داشتهباشیم، در زمان مراجعه مشتری به کتابفروشی، آن نیرو میتواند با گفتوگو و برقراری ارتباط با مخاطب، تاثیر مهمی بر خرید او داشتهباشد.
جهانگیری: همیشه محدودیتها و مشکلات، خلاقیت به همراه میآورد. بهدلیل اینکه مشتری کمتر به کتابفروشی مراجعه میکند، راههای فروش مجازی خیلی خلاقتر از قبل شدهاست. همچنین خیلی از عادات بد فردی از بین رفتهاست و مردم بیشتر بهداشت را رعایت میکنند. اما سوال من این است که در این اوضاع بحرانی چه چشمانداز و پیشنهادی برای گذر از این وضعیت میتوان داشت.
محمدی: من اصلا ادامه فعالیت نشر را خطرناک نمیبینم. اعلام میشود که مردم کتاب نمیخرند و کتاب نمیخوانند، اما من به این مساله معتقد نیستم. آقای تیموری میگویند که نیروی انسانی متخصص در هر سه بخش نداریم. افرادی را نداریم که کتاب را به مردم معرفی کنند؛ اما اگر کتاب به مردم معرفی شود، مردم صددرصد بیشتر کتاب میخوانند. به همین دلیل در کتابفروشی میتوانید ببیند، فردی که اطلاعات کافی دارد، وقتی وارد کتابفروشی میشود، با تعداد کتاب بیشتری از آنچه در نظر داشتند، از کتابفروشی خارج میشود.
در فروشگاه سیبوک، هر کتابی که معرفی میکنیم، پرفروش میشود. اگر توضیح دهیم، ویدئو درست کنیم و پادکست بسازیم، کتابها پرفروش میشوند؛ اما بهنظرم پرورش نیروی انسانی دشوار است. همه کتابفروشان نیروهایی دارند که به کتاب تسلط کامل دارند. مثلا اگر بگوییم شعبهای از چشمه فروش خوبی دارد، برای این است که آن فروشگاه فردی دارد که میتواند فروش کند. اگر آن مدیر وارد فروشگاه دیگری شود، میتواند آن فروشگاه را پرفروش کند.
تیموری: ما سعی کردیم نیروهای مجرب را جذب کنیم، آموزش و ارتقا دهیم اما کل صنف درگیر این مساله است و باید اقداماتی انجام شود تا کتابفروشان با تجربه بتوانند برای ادامه کار انگیزه داشتهباشند. نکته دیگر این است که وقتی شرکتهای نیمهدولتی یا شبهدولتی وارد صنف ناشران، کتابفروشان و شرکتهای پخش میشوند، با امکاناتی که در اختیار دارند، وارد رقابت نابرابر با شرکتهای خصوصی میشوند. به این دلیل که در بخش خصوصی هزینههای واقعی در بخش مالی، بیمه و اجارهبها پرداختهمیشود، توان رقابت با مجموعههای نیمه دولتی و دولتی وجودندارد.
اثر تخفیفها؟
محمدی: به نظرم بحث تخفیف فصلی در این روند اشتباه است، با تخفیف مخالف نیستم و در سایت برای فروش کتاب تخفیف درنظر گرفتهایم، اما اگر فرد بداند که پایان هر فصل تخفیف برای فروش کتاب وجود خواهدداشت، اشتباه است. باید تخفیفها در زمان مشخص و محدود انجام شود. وقتی پایان هر فصل تخفیف دادهشود، فرد کتابخوان برای سه ماه برنامهریزی میکند و کتابش را در آن زمان میخرد و سه ماه بعد مجدد در زمان تخفیف کتاب میخرد.
جهانگیری: در دور باطل افتاددهایم. اگر تخفیفهای فصلی وجود نداشتهباشد، مخاطب کتاب را کنار میگذارد و اصلا به خرید آن فکر نمیکند. باید اقداماتی انجام شود تا مخاطبان به خرید کتاب جذب شوند. مردم معمولا برای هیچ کالایی منتظر تخفیف نمیماند؛ اما نمیدانم چرا کتاب را فقط در زمان تخفیف میخرند.
محمدی: مشتری همیشه دنبال تخفیف است و از همه سایتها در زمان تخفیف خرید میکند.
جهانگیری: آقای محمدی میگوید اوضاع بد نیست و حتی خوب است. باید توجه داشتهباشید که شما با ایجاد امکان فروش مجازی، کار درستی کردهاید. برای همین، اوضاع برای شما بد نیست و خوب است؛ اما از نظر بسیاری از فعالان این حوزه اوضاع خوب نیست. خیلی از ناشران کار نمیکنند و کتابفروشیها ورشکست میشوند. اوضاع خوب نیست.
محمدی: تکنولوژی رشد میکند اما صنف ما سنتی است. حتی هنوز برخی کتابفروشان کامپیوتر ندارند! بحث سر این است که در کتابفروشی 30 متری، چه کاری برای بیشترکردن فروش انجام شدهاست. مانند این است که بگوییم فعالیت اسنپ، وضعیت باقی آژانسها را خراب کرد. این همه کتابفروشی بزرگ بهوجود آمدهاست و کتابفروشیها، در مالهای بزرگ فعالیت میکنند. شما از سوپر سرکوچه 100 هزار تومان خرید میکنید، اما خرید از مالها برای هر مشتری، بالای دو میلیون تومان است. بههمین دلیل فروش کتابفروشی کاهش یافتهاست.
بیشتر بخوانید:
تاثیر تخفیف ها در چرخه نشر
تیموری: یکی از مهمترین مباحثی که در بازار داریم بحث عرضه و تقاضا است. اگر بحث تقاضا افزایش یابد، سرانه مطالعه افزایش مییابد؛ بنابراین باید فکری کنیم تا سرانه مطالعه مردم را افزایش دهیم تا افراد بیشتری کتاب بخرند. متاسفانه در این زمینه، صداوسیما و دستاندرکاران فرهنگی نتوانستند گام موثری بردارند.
من هم معتقدم که بهروزشدن از سوی کتابفروشیها باید اتفاق بیفتد. باید صنف فرسوده و قدیمی خود را با تمام مکانیسمهای امروزی تغییر دهیم. اگر در این مقطع کتابفروشیها را ضعیف کنیم، در درازمدت، مهمترین جایگاه فروش کتاب را از دست میدهیم؛ در نتیجه شرکت پخش و قطعا ناشر ضرر میکند. باید بنیان کتابفروشیها را تقویت کنیم و اجازه دهیم کتابفروشیهای بزرگ تاسیس شوند. دراین روند اگر کتابفروشیهای کوچک نخواهند روند فعالیت خود را تغییردهند، آسیب میبینند. مقاومتی که کتابفروشیهای سنتی و محلی در برابر تغییر دارند، معضل بزرگ صنف ما است. کتابفروش محلی و کوچک دائما از ناشر و شرکت پخش انتقاد میکند؛ بدون اینکه در خود تغییری ایجاد کردهباشد. باید سازوکارهای مدرنشدن و برندیگ را در میان ناشران، کتابفروشان و شرکتهای پخش تقویت کنیم. باید ابزارهای امروزی داشتهباشیم، مباحث زیباسازی و نورپردازی فروشگاه را بهروز و برای خرید کتاب امکانات بالقوه ایجاد کنیم تا مشتری معمولی به مشتری وفادار تبدیل شود.
در مورد تخفیف، مسالهای که آقای جهانگیری به آن اشاره میکند این است که مخاطبان برای خرید کتاب در خواست تخفیف میکنند. این درحالی است که افراد در رستوران تخفیف نمیگیرند، حتی به کارکنان انعام میدهند. در این زمینه، باید فرهنگسازی شود که تخفیف جزء الزامات خرید کتاب نیست.
محمدی: تغییر این رفتار مشتری نیاز به فرهنگسازی دارد و کاری طولانی مدت است اما اگر کتابفروشی امکانات خود را پیشرفته کند و همه مراحل فروش کامپیوتری شود، مشتری درخواست تخفیف نخواهدکرد. درست مانند آنچه در مالهای بزرگ اتفاق میفتد. کامپیوتر لیست خرید را تهیه و جمع را به مشتری اعلام میکند. درحالی که هنوز در کتابفروشیها، فروشنده به قیمت پشت جلد کتاب نگاه و با ماشین حساب هزینه را اعلام میکند. کتابفروشان باید طوری رفتار بکنند که مشتری از آنها درخواست تخفیف نکند.
به نظر شما ممکن است کتابفرشیها بتوانند تا این حد پیشرفت کنند که این فرهنگ را جا بیاندازند؟
تیموری: تعدادی از کتابفروشیها اقدام به انجام این کار کردهاند و به تنهایی توان انجام فرهنگسازی را نداریم. در صداو سیما دورهای «داش سیا» و «بابابرقی» داشتیم، یعنی نهادی برای رانندگی قانونمند و استفاده درست از برق، شخصیتی درست کرد تا فرهنگسازی کند. چرا افرادی که در صدا و سیما فرهنگسازی میکنند، از فعالان با تجربه این حوزه دعوت نمیکنند تا درباره کتاب چیزی بگویند؟ درحالی که از سلبریتیها دعوت میکنند و در مورد کتاب برنامه میسازند! باید با شیوههای خلاق، تبلیغات کنیم؛ اما مشکل اساسی این است که مسئولان فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان صدا و سیما باید به این حرکت جمعی کمک کنند، درغیر این صورت سرانه مطالعه افزایش پیدا نمیکند.
جهانگیری: تجارت کتاب، سفره کوچکی است. باید توجه داشت خیلی از افراد در خانه، کتابخانه ندارند. مساله پیچیدهتراز این حرفها است که در فروشگاه راه حل آن را پیدا کرد. پیدا کردن راه حل، نیاز به کار فرهنگی خیلی بزرگتری دارد و از دبستان و تربیت دوران کودکی باید روی فکر کودکان کار کرد.
بحثی که تا بهحال داشتیم، بر این اساس بود که مخاطب وارد کتابفروشی بشود. این سوال مطرح است که اگر شرایط همهگیری بیماری کووید19 و رعایت پروتکلهای بهداشتی تا حدی دشوار شود که مخاطب نتواند وارد کتابفروشی شود، در این حالت چه کاری باید بکنیم؟ در ایتالیا و اسپانیا این اتفاق افتاد و ممکن است اینجا هم بیفتد.
تیموری: من بهعنوان کتابفروش فکر میکنم باید فروش تلفنی و آنلاین را افزایش بدهم؛ کاری که آقای محمدی در سیبوک انجام دادهاست. همه کتابفروشها در این مقطع به سمت فروش مجازی رفتهاند اما به نظرم در آینده این خطر وجود دارد که سایتهای فروش تا اندازهای زیاد شوند که همه با هم آسیب ببینیم. یکدفعه به این سمت رفتیم که باید سایت فروش کتاب بسازیم؛ بدون اینکه مطالعه کنیم و استراتژی داشته باشیم.
جهانگیری: ما برای فروش، سایت داریم اما تخفیف نمیدهیم. بهعنوان ناشر، فکر نمیکنم که باید کتاب بفروشم. من باید کتاب را چاپ کنم، شرکت پخش توزیع کند و کتابفروش آن را بفروشد. اما سوال اینجا است که کتابفروش سنتی و کوچک، مگر چند کتاب پرفروش را میتواند در قفسههای خود جای دهد؟ باقی کتابها را باید چه کار کند؟
محمدی: ما در سایتمان حدود 150 هزار عنوان کتاب داریم. در کدام کتابفروشی میتوانید این تعداد کتاب را داشته باشید؟ مجبوریم به سمت فروشگاه آنلاین برویم و کار آنلاین انجام دهیم.
جهانگیری: مشکل همینجا است. در اثر این روند هر سه بخش ناشر، شرکت پخش و کتابفروش تبدیل به جزیرههای آنلاین فروش میشوند و کار کتابفروشی انجام میدهند. اگر این بحران دو سال طول بکشد که همه کتابفروشیها نابود میشوند.
محمدی: در این بحران، کتابفروشیها قطعا لطمه میبینند، اما اینکه شما میگویید همه به صورت جزیره میشوند، حتی اگر 2000 سایت فروش کتاب داشتهباشیم، بهنظرم مشکلی ندارد. شاید رقابتی ایجاد شود که برای این صنف مفید باشد.
جهانگیری: احتمالا به همین سطح میرویم، کاری که آمازون کرد.
محمدی: در نتیجه این تعداد بالا شرکت پخش نخواهیمداشت. فکرمیکنم فقط برای کتابهای عمومی، بالای 100 شرکت پخش داشتهباشیم. اما آیا فعالیت این شرکتها یکسان است؟ نه! هر کدام مشتری خود را دارد و جایی کتاب را میفروشند.
جهانگیری: به نظرم اتحادیه باید چهارچوبی برای این روند بگذارد، چراکه اگر هرکسی کار خود را انجام بدهد، همین مشتریهای معدودی که برای کتاب وجود دارند هم سردرگم میشوند و نمیدانند که چه کار کنند. مانند اینکه در خیابانی دهها قنادی وجود داشتهباشد، مشتری نمیداند که از کدام باید خرید کند. ناشر احتمالا مجبور میشود خودش این کار را انجام دهد. درنتیجه کتابفروشیها نابود میشوند.
محمدی: ناشران باید تمرکز خود را روی چاپ کتاب بگذارند؛ چراکه اگر روی فروش و کارهای دیگر تمرکز کنند، ضرر خواهندکرد. هر بخش تخصصی دارد و باید روی آن کار کند. اینجا مساله فقط سایت زدن نیست! باید توجه داشت یک سایت فروش کتاب، هزینه بالایی دارد که میتواند تا 10 برابر فروشگاه هزار متری باشد. اتحادیه ناشران و کتابفروشان و صنف هیچ کاری برای تسهیل فروختن کتاب در سایت انجام نمیدهد. این درحالی است که پارسال جایزه برترین کتابفروشی اینترنتی را کسب کردیم، اما هنوز فیبر نوری نداریم. من ماهی 20 میلیون تومان هزینه اینترنت پرداخت میکنم، اما هنوز اینترنت خوبی نداریم.
شتابزدگی را از نشر دور کنیم
تیموری: درحال حاضر شاهد شتابزدگی ناشران برای تاسیس سایت فروش کتاب هستیم؛ درحالی که ممکن است در نتیجه آن تمرکز ناشران برای فعالیت از بین برود و نتوانند مانند سابق تولید داشتهباشند. به این دلیل که بدون مطالعه و استراتژی وارد جریان جدیدی میشوند، به جای اینکه این صنف را گستردهتر کنند، باعث آشفتگی صنف میشوند. باید این شتابزدگی را از کسبوکار خود دور کنیم. 17 هزار ناشر داریم؛ اما آیا کشور ما نیاز به 17 هزار ناشر دارد؟ دلیل اینکه این همه آدم بخواهند از سوبسید فرهنگی استفاده کنند، چیست؟ آن 16 هزار و 500 ناشر، کار دیگری انجام میدهند و از تسهیلات این صنف استفاده میکنند. داشتن یک صنف قدرتمند، میتواند خیلی از معضلات ما را رفع کند، اما متاسفانه مسئولان در وزارت فرهنگ و ارشاد همچنان از مشاورهایی استفاده میکنند که 50 سال است مشاور هستند و هیچ ایده جدیدی برای صنف ندارند.
نکته دیگری که به نظرم اهمیت دارد، این است که یکی از مشکلات بزرگ فعالان این صنف درباره اطلاعات کتاب است. هنوز دیتای مشخص و معینی از طرف موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برای کتابفروشی نداریم، باید به این زیرساختها توجه کنیم.
محمدی: ما هنوز شابک کتاب درست و دقیقی نداریم و شاهد یکسان بودن شابک چند کتاب هستیم.
با افراد و افکار سنتی، به جایی نمیرسیم
تیموری: باید یکسری از تغییرات انجام شود تا صنف نشر تغییر کند. استفاده از افرادی که امروز فکر میکنند و اقدامات جدیدی در صنف انجام دادهاند، الزامی است. با افراد و افکار سنتی، به جایی نخواهیم رسید.
جهانگیری: به این سوال پاسخ داده نشد، اگر این بحران طولانی و کتابفروشیها خالی از مخاطب شود، آیا فروش آنلاین و تلفنی پاسخ نیازها را میدهد؟ فعالیت چرخه نشر مشخص است، فعلا کتابهایی را که به کندی فروخته میشوند، تجدید چاپ نمیکنم تا زمانی که قیمت ارز به ثبات برسد. همکاران من هم به سمت کم چاپکردن کتاب میروند. بعد چه اتفاقی میافتد؟ آیا فروش آنلاین ومجازی اجازه میدهد که کتابفروشان روی پا بمانند؟ چراکه ناشران باید کتابی را چاپ کنند که پخشیها و کتابفروشان روی پا بمانند.
محمدی: آقای جهانگیری در این شک نکنید که فروشگاه آنلاین جواب این مساله را میدهد، اما چیزی که ممکن است مشکل ایجاد کند وضعیت اقتصادی کشور است. اگر مردم پول نداشتهباشند کاسبی کنند، نمیتوانند کتاب بخرند. صنف کتاب نسبت به صنفهای دیگر زیاد آسیب ندیدهاست. باربریها، هتلداریها و... کلا نابود شدند، اما صنف کتاب یک صدم آنها هم آسیب ندیدند. در این دوران نه تنها تعدیل نیرو نداشتیم، جذب هم داشتیم. هنوز از ناشر خرید میکنم، یعنی این روند ادامه دارد.
جهانگیری: شاید شما از منِ ناشر خوب میخرید؛ اما همه شرکتهای پخش اینطور نیستند. شما اگر خوب فعالیت کردید، به این معنی نیست که باقی شرکتهای پخش و کتابفروشان هم دوران خوبی داشتهاند.
تیموری: قطعا در این بحران آسیب دیدیم؛ اما برخی از صنفها از ریشه از بین رفتند. آسیب ما بین 20 تا 30 درصد بود. آقای محمدی شما این موضوع را درباره عملکرد خودتان میسنجید؛ درحالی که فروشگاه چشمه در مجتمع تجاری کورش، بعد از تعطیلی 12 سینما در این مجتمع، با کاهش 50 درصدی در فروش مواجهشد. برای مدت طولانی مجتمعها بر اساس پروتکلهای بهداشتی نباید فعالیت میکردند، سه فروشگاه چشمه که در مجتمعهای تجاری قراردارند، آسیب جدی دیدند.
محمدی: یعنی چشمه با 30 درصد آسیب جدی با خطر نابودی مواجهشد؟
جهانگیری: نگفتم ناشران نابودی میشوند، اما مساله این است که اگر بحران ادامه داشتهباشد، چه خواهدشد؟
محمدی: بدتر از این نمیشویم، مگر اینکه اوضاع اقتصادی کشور، بدتر از این شود. من معتقدم ما بهاندازه دیگر اصناف آسیب ندیدیم؛ اما اگر اوضاع بدتر شود؛ هیچ کسی نیست که کتاب بخرد.
باید احساس کنیم یک خانواده هستیم
برای جمعبندی میزگرد، به نظر شما باید چه تمهیداتی اندیشیده شود تا ناشران، کتابفروشان و توزیع کنندهها بتوانند این دوران را پشت سر بگذارند و آسیب کمتری ببینند.
تیموری: تصور میکنم، زنجیره ناشر، کتابفروش و پخش باید با همکاری مداوم و تعامل خوب، فعالیت کنند. باید احساس کنیم خانواده هستیم و با کمک به یکدیگر از این بحران عبور کنیم. هرکدام به نحوی در حوزه تبلیغات، مشتریمداری و فروش برای نجات صنف از یکدیگر حمایت کنیم. نهادهای فرهنگی، مانند سازمان صدا و سیما، موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد باید به کمک ما بیایند و کارهای صحیح انجام دهند تا بتوانیم از بحران عبور کنیم.
همچنین باید تغییراتی در سه حلقه درباره مبانی برندیگ انجام دهیم. باید نگرش به قوانین و ساختار کسبوکار تغییر کند تا از بحران عبور کنیم. آیندهپژوهی به این معنی است که ما باید سراغ سازوکارهای مدرن امروزی برویم، تا بتوانیم به موفقیت مدنظر برسیم.
محمدی: به نظرم مسائلی که آقای تیموری مطرح میکنند، درست است؛ اما چگونه میخواهند این موارد را عملی کنند. این صنف مانند کودک نوپایی است که هنوز غلت میخورد و نمیتواند روی پای خود بیاستد. هیچ نوع همبستگی میان حلقههای آن وجود ندارد. کسی که متخصص است جایی نمینشیند که کاری انجام دهد. در قرن بیستویکم در استفاده از نرمافزارها مشکل داریم، همچنین دادههای موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، مرجع دقیق برای فعالیت نیست.
جهانگیری: خیلی خوشبین نیستم؛ اما باید امیدوار باشیم که این بحران زودتر تمام شود. بهنظرم اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید نقش پررنگتری داشتهباشد و به وضعیت نشر ایران سروسامان دهد. باید شکاف بین ناشر، شرکت پخش و کتابفروش پر شود. قشر کتابخوان بیشتر از سایر اعضای جامعه خانهنشین شدهاند و بیشتر پروتکلها را رعایت میکنند. شاید این فرصتی است که صدا و سیما بیشتر به مسائل توجه کند و جای دعوت از سلبریتیها از اعضای فعال این حوزه دعوت و مردم را به کتابخوانی ترغیب کند.